بسم الله الرحمن الرحيم. در حال حاضر طرح نحوة اهداي جنين به زوجين نابارور در مجلس شوراي اسلامي مطرح شده است. در جلسة امروز با حضور صاحبنظران، ابعاد اين طرح از جهات گوناگون بحث و بررسي خواهد شد. در صورت تصويب طرح در مجلس شوراي اسلامي، اين طرح براي تصويب نهايي به شوراي نگهبان ارجاع خواهد شد. پس از تصويب در مجلس تا تصويب نهايي در شوراي نگهبان، يك فرصت ده روزه براي اظهار نظر وجود دارد. به علت كمي اين فرصت، قبل از تصويب درمجلس، نياز به بحث و بررسي دارد. ما در اين جلسات تخصصي روي شيوة عمل، اشكالات اجرايي و مشكلات فقهي و حقوقي صحبت خواهيم كرد. سئوالاتي در اين زمينه وجود دارد: 1ـ ايا اين كار سلامت نسل را دچار مشكل نخواهد كرد؟ 2ـ انتقال نطفه عوارض جسمي يا روحي نخواهد داشت؟ با توجه به اين كه بين اخلاق، طب و حقوق، نسبتي وجود دارد، و در جامعه ما اين نسبت بيشتر است، لذا اين طرح در زمينههاي گوناگون نبايد تعارض ايجاد بكند.
خانم دكتر مرضيه وحيد دستجردي: عدهاي از نمايندگان در مجلس پنجم با توجه به مسئله جدي ناباروري عدهايي از زوجين كه امكان باروري براي آنان، حتي با روشهاي علمي جديد وجود ندارد، جلساتي توسط مراكز ناباروري گذاشته شد و نظرات متخصصين در اين مورد جمعآوري شده است. حتي از مراجع و علماء بزرگ براي رفع اين مشكل استفتائاتي گرفته شده و مسائل حقوقي اين طرح بررسي شد و طرحي به نام طرح اهداي جنين به زوجين نابارور نوشته شد. ضروري به نظر ميرسد، زيرا بسياري از خانوادهها به دليل عدم توانايي زوجين در باروري در معرض گسستگي قرار دارند. گروهي از خانوادهها اقدام به فرزند خواندگي ميكنند و از پرورشگاهها و شيرخوارگاهها، كودكاني را به عنوان فرزند خوانده انتخاب ميكنند. اين روش مورد نظر نيز نوعي فرزند خواندگي است، ولي يك شكل مطلوبتر دارد. زيرا كودك از ابتداي نشو و نما در رحم مادر رشد ميكند و شيردهي او صورت ميگيرد و قطعاً پذيرش مناسب و قابل قبولي ، هم از طرف فرزند و هم از طرف مادر و پدر وجود خواهد داشت و اين نوع، از مشكلات فرزند خواندههاي نوع اول مبرا هستند. نحوة انجام كار به اين شكل است كه در مراكز معتبر نازايي مورد تأييد وزارت بهداشت و درمان كه صاحب مجوز ميباشند، دستگاههاي فيريز وجود دارد، در اين دستگاهها جنينهايي كه قرار است به رحم زن نابارور منتقل شود، منجمد و نگهداري ميشود. زوجيني كه IBF ميشوند در صورت بارداري يا عدم بارداري مقداري از جنينها بصورت امپروفيريز در دستگاهها باقي ميماند. اگر صاحبان اين جنينها از مالكيت آنها اعراض كنند، اهداي آن به زنان نابارور صورت خواهد گرفت . بعضي از علمــا و فقها در مورد انتقــال جنين گفتهاند اشكــال ندارد، بعضي نيز گفتهاند، محتمل است اشكال نداشته باشد.
آقاي دكتر سيد جليل حسيني: بحث اهداء جنين به زوجين نابارور از حدود 6 سال قبل شروع شده است. تعدادي از زوجين استريل هستند، يعني هيچ نطفهاي در مرد و يا هيچ تخمكي در زن وجود ندارد، كه بتوانند صاحب فرزند شوند. اين زوجين به علت فشارهاي روحي و رواني اجتماعي به سوي طلاق و يا ازدواجهاي مكرر ميروند. بسياري از اين زوجين افراد تحصيل كرده و علاقمند به يكديگر هستند و در اين زمينه نيازمند كمك ميباشند. ما مراجعيني را سراغ داريم كه چند سال پيدر پي به ما مراجعه ميكنند و منتظر پاسخ مثبتي در اين زمينه ميباشند. اكنون در دنيا بحث «اسپرم دُنيشن» يا اهداي اسپرم مطرح است، كه از جهت فقهي مورد توافق فقهاي ما نبوده است. انتقال اسپرم مسائل فقهي و حقوقي زيادي دارد. در اين طرح سعي شده است تا راهي پيش گرفته شود كه كمترين مشكلات فقهي و حقوقي را داشته باشد. به علت حفظ و پايداري نهاد خانواده در مراكز ناباروري ضرورت كمك به اين زوجين شديداً احساس ميشود. بعضي از خانوادهها، هنگامي كه مستأصل ميشوند، به خارج از كشور ميروند و آنجا اسپرم ميگيرند و باروري اتفاق ميافتد كه مسائلي را به دنبال خود داشته است. توجه داشته باشيم اگر زوجين ما نتوانند مشكلشان را در كشور حل كنند، به جاي ديگري پناه خواهند برد. از بين راههاي مختلف براي باروري پس از مشاورههاي علمي ـ حقوقي و فقهي، طرح اهداء جنين انتخاب شد. اكنون از بين 30 الي 40 هزار پروندة مراجعين نابارور به اينجانب، حدوداً 2 هزار نفر ازآنها آمادة اجراي اين طرح ميباشند. طبق آمار حدوداً 30 مركز ناباروري كشور، حدوداً 5/1 ميليون زوج نابارور در كشور وجود دارد و 15 هزار زوج، آمادة حل مشكل به اين طريق ميباشند. اگر ما به شكل علمي و صحيح اين كار را انجام ندهيم، متأسفانه در مطبها اسپرم دنيشن غير علمي اتفاق خواهد افتاد. اسپرم بايد از نظر بيماريهاي مقاربتي و غيره بايد چك شود و فيريز شود. اگر اين مسير صحيح انجام نگيرد، قطعاًعوارضي خواهد داشت. ضرورت انجام اين كار از طرف مردم احساس ميشود، ولي بايد يك كارشناسي تخصصي كه بهترين حالت انطباق با فرهنگ ما را داشته باشد، ارائه دهند.
آقاي دكتر غلامحسين الهام: اگر از زوجيني كه به خارج از كشور مراجعه ميكنند و يا در مطبها غير قانوني اقدام به اين كار ميكنند،آماري داريد، ارائه كنيد.
آقاي دكتر سيد جليل حسيني: آمار روشني در اين زمينه نميتوانم بگويم. ولي از بين كساني كه براي سال سوم، چهارم به كلينيك مراجعه ميكنند، از هر ده نفر، 1 يا 2 يا 3 نفر به مطبها مراجعه ميكنند و از هر 100 نفر، 5 الي 6 نفر به خارج از كشور ميروند.
آقاي دكتر ايرج فاضل: آيــا بايد روي وجوب اين كار بحث كرد؟ يا راجع به طرحي كه از طرف نمايندگان ارائه شده است. و يا هر دو مورد؟ در وجوب اين طرح ترديدي نيست. من ناظر بودم، جواناني كه مطلقا ًفاقد نطفه بودند، همراه همسرانشان به خارج از كشور اعزام ميشدند و حدود 80 الي 100 هزار دلار هزينه ميكردند . ما اين كار را در كشورمان ميتوانيم انجام دهيم . در شرع ما مسئله كودك رضاعي طرح شده است كه اگر مادري بچهاي را شير بدهد، به حدي كه در رشد و نمو او مؤثر واقع شود، اين كودك رضاعي و محرم تلقي خواهد شد.
در هيچ يك ازمنابع ما سني براي كودك رضاعي معين نكردهاند. پس در هر مرحلهاي ميتوان، كودك رضاعي داشت. بايد از علما پرسيد، آيا فرزندي كه در اثر اهداي جنين متولد ميشد، حكم كودك رضاعي را دارد يا نه؟
مطالبي كه من در اين طرح خواندم، تقريباً شبيه قانون قبول كودك از شيرخوارگاه است. در اين طرح ما ميتوانيم سه نوع جنين داشته باشيم؛ نوع اول ـ نطفه از پدر و تخمك از زن ديگري گرفته شده باشد. نوع دوم ـ تخمك از مادر و نطفه از مرد ديگري گرفته شده باشد. نوع سوم ـ هم نطفه و هم تخمك از يك زوج شرعي ديگر باشد. اين سه نوع با هم فرق ميكند. نوع سوم حداقل يك كودك رضاعي است؛ زيرا از خون اين مادر تغذيه كرده و بعد از تولد از شير او خواهد خورد. اما در نوع اول و نوع دوم نميتوانيم قانون بچة شيرخوارگـاهي را اعمال كنيم.
مشكل بعدي اين است كه، والدين مايلند اين امر آشكار نشود و به طور پنهان صورت بگيرد. ولي با تشريفاتي كه در اين طرح مطرح شده است، همه جا و همه كس از چگونگي اين كودك مطلع خواهند شد. من فكر ميكنم، مواد قانوني كه براي اين گونه بچهها نوشته ميشود بايد كاملاً با قوانين كودك شيرخوارگاهي متفاوت باشد.
آقاي دكتر صديقي: ابهامات اين طرح بايد روشن شود.در اين طرح بحث، اهداي اسپرم و يا اهداي تخمك منتفي است زيرا اهداء تخمك كه به صورت صيغه انجام ميشود و بحثي ندارد. اهداء اسپرم كه فعلاًدر اين طرح منتفي است. اين جا بحث اهداي يك جنين كامل است كه از زوجين ديگري گرفته شده باشد. با مراجعة يك زوج نابارور، شما از مرد نطفه و از زن تخمك ميگيريد و در آزمايشگاه ممزوج ميكنيد و جنين تشكيل ميدهيد. 2 الي 3 تا از اين جنينها را به رحم آن زن منتقل ميكنيد و بقيه را منجمد ميكنيد. اين زن و شوهر پس از بچه دار شدن، مراجعه ميكنند و ميگويند اين جنينهاي منجمد شده را نميخواهند . اكنون اين جنينها دور ريخته ميشود. در صورت تصويب اين طرح، ميتوانيم اين جنينهارا به رحم زن ثالثي كه نابارور است، منتقل ميكنيم. در زمان حيات امام (ره) در مورد زناني كه به دليلي رحمشان دچار اشكال بوده، سئوال شده بود كه، آيا ميشود اين جنين را به رحم زن ثالثي منتقل كرد و بعد از زايمان، بچه را به صاحب اصلي بازگرداند؟ (كه به رحم اجارهاي موسوم است) ايشان فرمودند: اين قضيه اشكال ندارد و بحث رحم اجارهاي اكنون مرسوم است. اما مسئلهايي كه دراهداي جنين مطرح است، اين است كه پدر و مادر اين كودك چه كساني هستند؟ نظر حجت الاسلام خوئينيها اين است كه كسي كه زايمان را انجام ميدهد، مادر شناخته ميشود. ايشان زايمان كننده را ميدانند نه صاحب تخمك را بعضي از علماء اين كودك را صاحب دو مادر ميدانند و بعضي صاحب تخمك را مادر تلقي ميكنند. با توجه به اينكه كودك توسط مادر دوم شير داده ميشود، براي او حكم كودك رضاعي را پيدا ميكند. به اين واسطه براي شوهرش هم محرم تلقي ميشود. پس از جهت شرعي اين قضيه حل است. به هر حال اين پديده، يك پديده جديدي است و قطعاً محاسن و معايبي دارد. ممكن است مشكلاتي داشته باشد، اما با توجه به انتظار حدود صد هزار خانواده كه نياز به تحكيم دارند، نياز به تصويب اين قانون ضروري به نظر ميرسد.
آقاي دكتر فاضل: سئوال من اين است كه در زوجيني كه مرد اسپرم دارد و زن تخمك ندارد و يا به عكس، اينها مايلند كه اسپرم يا تخمك خودشان در جنين دخيل باشد. (يعني اگر مرد اسپرم دارد، اسپرمش با تخمك ديگري ممزوج شود و عكس آن). چرا اين شق مطرح نباشدو اين نوع پيچيدگي كمتري دارد.
خــانم دكتر مرضيه وحيد دستجردي: امكــان اين وجود دارد كه اگر يـكي از زوجين تخمك و يا اسپرم دارد، آنچه كه كمبود دارد از بيرون دريافت كند. اما درمورد انتقال اسپرم، نمود بيرونياش در جامعه ما قابل قبول نيست. در جلساتي كه بحث ميكرديم، مشاهده كرديم اسپرم تنها مادهايي است كه به زن ديگري منتقل ميشود، اما مقبوليت عامه ندارد. اما درمورد تخمك كه از زن ديگري گرفته شود، تنها با خواندن صيغه و ابطال آن بعد از كار مشكل حل خواهد شد. ولي با اينكه با انتقال اسپرم يا تخمك، از نظر ژنتيك و نسبيت به زوجين نزديكتر است اما مخالفتهاي شرعي و اجتماعي آن بالاتر است. در صورتي كه در ديگتوزيف نيز مانند IBF موفقيت 35 الي 40% است. تصور ميشود كه اگر اسپرم و تخمك، هر دو از يك زوج شرعي كه شيعه و مؤمن هستند، گرفته شود و جنينهايي كه از آنان تشكيل شده است، در صورت عدم نياز و اعراض از مالكيت آنها، به زوجين نابارور ديگر اهداء شود، اين كار بايد خيلي ظريف و لطيف و با در نظر گرفتن عواطف مادري و از جهت پزشكي كاملاً مخفي صورت بگيرد و از جهت حقوقي و دادگاهي هم خود زوجين مراجعه نمايند.
خانم دكتر اشرف آل ياسين: در طرح نوشته شده بود،ما از جنينهاي تشكيل شده در آزمايشگاه استفاده بكنيم. ما در ايران راجع به امپريوفيريز خيلي موفقيت نداريم. دنيا هم نسبت به اين امر خيلي موفق نيست. مسئله ديگر اين كه زوجين اهداء كننده و زوجين گيرنده جنين بايد رضايت داشته باشند. زوجيني كه قبلاً ما جنينهاي اضافي آنها را دور ميريختيم، حالا اگر قرار باشد به ديگري داده شود بايد از او كسب اجازه كرد. دو طرف بايد با هم رو در رو شوند و قطعاً همديگر را خواهند شناخت. اگر زوجين صاحب جنين در اثر (IBF) بچهدار نشوند، ولي زوجين دوم از جنين اضافي آنها صاحب بچه شوند. چگونه خواهد شد؟ اين جا مشكلات ديگري به وجود خواهد آمد.
اما مسئله انتقال اسپرم، كه اين قضيه كاملاً غير قانوني است. كاري كه براي اهداي جنين ميشود، دو گروه فايده خواهند برد. گروه اول كساني كه فاقد هرگونه اسپرم هستند و گروه دوم كساني كه به علت اختلالات كروموزومي فرزندان ناهنجار دارند. فكر ميكنم ما بايد به زوجين نابارور و يا كساني كه مشكلات ژنتيكي دارند، اجازه بدهيم كه زوج شرعي را خودشان پيدا بكنند و آنها اهداء كننده جنين شوند. تجربه نشان داده است كه بارداري در خانم ثالثي كه جنين به او اهداء شده است از خود كساني كه صاحب جنين بودهاند، از موفقيت بيشتري برخوردار بوده است.
در صورت شناسايي دو گروه زوجين باردار نشدن زوجين اهداءكننده و باردار شدن گروه گيرنده، مشكلاتي بوجود خواهد آمد.
آقاي دكتر عباس افلاطونيان: من از اولين مركز IBF ايران در يزد تجربياتي دارم. جناب آقاي دكتر سيم فروش ميگفتند: ما در هيئت امناي ارزي، 8 هزار نفر را با ارز دولتي براي درمان نازايي به خارج از كشور فرستاديم، از اين تعداد فقط 8 بچه حاصل شد كه براي آنها جمعاً800 هزار دلار هزينه شده بود. پس مناسب است كه اين كار در كشور خودمان انجام شود. هر چند كه اين كار حتي در كشورهاي غير مسلمان ابتدا با مقاومت مواجه است . فرق جنين اهدايي با فرزند رضاعي در اين است كه در نوع اول، زن تمام عوالم مادر شدن را احساس ميكند و بهتر است ما در همين زمينه حركت كنيم. ما در مركز ناباروري يزد از مقام معظم رهبري در مورد اسپرم دنشين سئوال كرديم، ايشان فرمودند: «حتي دادن اسپرم اشكال ندارد، آشنا يا غير آشنا، اما هيچ بعيد نيست كه جنين حاصل شده از صاحب نطفه ارث ميبرد.» قسمت آخر اين استفتاء راه را ميبندد. در اين صورت اين فرزند وارث صاحب نطفه است. درصورتي كه اهدا كننده بهتر است ناشناس باشد. در دنيا اين كار به صورت ناشناس انجام ميشود. اما به هر حال شوراي نگهبان بايد مسائل فقهي و حقوقي اين امر را حل كند.
آقاي دكتر سيد جليل حسيني: به نظر من در مورد اين مسئله كه اهدا كنندگان و دريافت كنندگان جنين بايد همديگر را بشناسند يا خير؟ بايد گفت البته در دنيا اين كار به صورت ناشناس صورت ميگيرد. در مراكزي كه اين كار صورت ميگيرد يك ثبت و ضبطي صورت ميگيرد. اگر درآينده اين فرزند به هر دليلي مراجعه نمود و خواستار شناسايي پدر و مادر اصلي خود شد، اين حق برايش محفوظ است. اگر مسئله دريافت پول و يا خريد و فروش ايمبريوم يا جنين باشد، دو طرف نياز به آشنايي خواهند داشت. در مورد جنينهاي اهدايي، ابتدا بايد زوجيني كه قرار است IBF شوند، جنينهايشان تشكيل شود و بعد در رحم زن قرار گيرد، بعد از زايمان و اطمينان كامل، جنينهاي فيريز شده را به ديگري بدهند. قطعاً قبل از اينكه خودشان، صاحب فرزند شوند از جنين خود اعراض نخواهند كرد.
آقاي دكتر حجت الله سعيدي: در اين طرح مسئله فيريز مطرح است. بسياري از مراكز ناباروري ما فيريز ندارند. آنهايي هم كه فيريز دارند، درصد موفقيت پايين است. دراروپا با اينكه مسئله فيريز پيشرفته است ولي بيش از 50% ايمبريومها از بين ميرود و عمل فيريز كردن را نميتوان به همة مراكز تعميم داد. به نظر بنده، شناسايي اهداء كننده جنين براي گيرنده جنين ضروري است، اما عكس آن اصلاً نياز نيست. اما اينكه گيرندگان جنين بايد از پدر و مادر اصلي جنين آگاه باشند، به دليل اين است كه درآينده براي آن فرزند در امر ازدواج دقت داشته باشند. اينكه ميگويند: «كوه به كوه نميرسد، آدم به آدم ميرسد»، اگر قرار شد قرابتي براي اين فرزند صورت بگيرد، حداقل در فاميل نزديك آن خانواده اصلي صورت نگيرد. در مسئلة اهداي جنين يا تخمك يا اسپرم، يك سري قانونهاي حمايتي براي اين نوع فرزندان بايد وجود داشته باشد، تا در آينده در خانوادهايي كه زندگي ميكنند، دچار مشكل نگردد. مثلاً اگر در آينده زوجين به دليلي قصد طلاق و جدايي داشتند، تكليف اين فرزند روشن باشد.
آقاي دكتر ايرج فاضل: در اهداي جنين صرفاً بايد از اهداء كنندگان اجازه گرفته شود و هيچ گونه ارتباط و آشنايي بين دو طرف صورت نگيرد، چون در آينده فاجعه آميز خواهد شد. در مورد آزار و اذيتي كه ممكن است درآينده نسبت به بعضي از اين كودكان صورت پذيرد، نبايد حساسيت نشان داد. هر پدر و مادري بچة واقعي خودش را ممكن است بزند يا مسائلي وجود داشته باشد، وارد جزئيات نشويم.
آقاي دكتر صاحب كشاف: در مركز ناباروري ما يك آماري گرفته شد، بيشترين درصد به موافقين انتقال جنين اختصاص داشت. زيرا اين كار با فرهنگ كشور ما قابل قبول تر است. من با طرح اين قضيه در مجلس بسيار خوشحال هستم. اينكه علماء ما در صدد حل يكي از مشكلات مردم هستند. نبايد اين مشكل بعضي از خانوادهها، راه را براي افراد سودجو باز كند. زيرا اسپرم دنيشنهاي غير علمي و بدون تست بيماريهاي مقاربتي و ژنتيكي خطرناك است.
شايد عدهاي بگويند، خواست خداوند اين است كه عدهاي صاحب فرزند نباشند، ولي رزمندهايي كه در جبهه در اثر صدمات وارده، توانايي باروري را از دست داده، آيا ما نبايد براي او كاري بكنيم؟
اين طرح ممكن است نواقصي داشته باشد، ولي بايد سعي كنيم بهترين شكل را انتخاب كنيم. ما در كار خودمان ميتوانيم به فردي كه هيچ اسپرمي ندارد، بگوئيم ما سعي ميكنيم از بيضة تو اسپرم بگيريم. تا او احساس كند شايد 50% اين فرزند مال خودش است. تا جايي كه امكان دارد، مسئله اهداي جنين براي آن خانواده محرمانه و بدون اطلاع ديگران صورت بگيرد.
اما در مورد انتقال اسپرم، مردهاي ايراني برايشان قـــابل قبول نيست و غرور يك مرد ضربه ميخورد و در آينده ممكن است نسبت به آن فرزند سلب مسئوليت كنند. اما اگر اهداء جنين صورت بگيرد، ديگر زن و مرد هر دو در يك امر مشترك هستند. به نظر من از جهت ارث نيز، آن فرزند از پدر و مادر دوم خود ارث ميبرد.
در انتقال جنين، بايد از نظر كلية بيماريها و مسائل ژنتيكي كاملاً بررسي شود و نيز از اهداء كنندگان اجازه كتبي گرفته شود. من آماري گرفتم كه حدود 98% موافق هستند، جنينشان به ديگري منتقل شود. حالا كه فقها اجازه ميدهند و مردم هم تمايل دارند، پس بايد كاري انجام داد.
آقاي دكتر غلامرضا پورمند: مسئله ناباروري مطلق و نسبي مطرح شده است. صحبت ما روي ناباروري مطلق است؟
آقاي دكتر غلامحسين الهام: آيا منظور از «مطلق» ناباروري زوجين است و «نسبي» يكي از زوجين؟
آقاي دكتر غلامرضا پورمند: نه خير منظور از مطلق ناباروري يكي يا مطلق ناباروري هر دو نيست. ما كساني را كه ميتوانيم از آنها اسپرم بگيريم، ميگوئيم، نسبي، اما كساني را كه استريل هستند، يعني هيچ گونه اسپرمي ندارند ميگوئيم مطلق و اين مطلق يا نسبي بودن را بايد يك شورا تعيين كند. در مورد اين، طرح نوشتيم، گفتيم، مصاحبه كرديم، ولي تـاكنون تصويب نشده است و اگر شما از ما سئوالاتي داريد مطرح نمائيد.
و اما مسئله اهداي اسپرم كه ظاهراً در جامعة ما مقبوليت ندارد و اميدواريم روزي مقبوليت پيدا كند. من درسال 1984 در جنوب كاليفرنيا در يك بانك نگهداري اسپرم كار ميكردم. در آنجا مشخصات كامل اهداء كننده در كامپيوتر ثبت ميشد و گيرندة اسپرم به ريزترين خصوصيات دهنده آگاهي پيدا ميكرد. هيچكس جز مسئول آنجا و حافظة كامپيوتر چيزي نميدانست و اگر افراد براي هم شناسايي شوند مشكلاتي خواهد داشت.
من در شهر رويان، مريضي داشتم كه به بيماري سرطان بيضه مبتلا بود، اسپرم او را فيريزكردم. اين بيمار بعداً ازدواج كرد و به علت عدم داشتن اسپرم، مجدداً به رويان مراجعه كرد و از اسپرم فيريز شده او در چند سال قبل استفاده كردم و او اكنون صاحب فرزند است.
آقاي دكتر عليرضا مرندي: من در اين زمينه صاحب نظر نيستم. ولي اصل قضيه كاملاً روشن است و نبايد فقط مسائل منفي را ديد. موارد حقوقي را نيز بايد حل كرد. دو طرف اهدا كنندة جنين و گيرنده نبايد يكديگر را بشناسند. ولي در مورد حمايت از اين كودكان، قوانيني بايد وضع شود، همانطور كه در مورد فرزند خواندهها آييننامههايي وجود دارد.
آقاي دكتر حسن توفيقي زاده: در مورد فرزند خواندگي متداول، چون همة اطرافيان از اين موضوع اطلاع دارند، پدر و مادر هميشه عذاب ميكشند و يك احساس كمبود و افسردگي دارند. آن فرزند هم از تبعات و مشكلات اجتماعي برخوردار ميشود و بخصوص در زمينة ارث معمولاً مشكلاتي وجود دارد. ولي فرزند خواندگي به شكل انتقال جنين، مطلوب تر است زيرا ديگران كمتر آگاه ميشوند و مادر هم دوران بارداري و زايمان را طي ميكند و هم لذت مادر شدن و اين مسير را ميچشد، از منظر اطرافيان نيز قضيه واقعي به نظر ميرسد.
آقاي دكتر غلامحسين الهام: ما نظرات كارشناسي و ضرورتهاي اين طرح و تبيين مسائل پيرامون آن را استخراج ميكنيم و در اختيار فقها و حقوقدانهاي شوراي نگهبان قرار ميدهيم. در اين جا بحثهاي شرعي در مورد طرح بر بحثهاي حقوقي غلبه دارد. با توجه به متن طرح آمده است: «با توجه به شرايط مندرج در ذيل نسبت به انتقال جنينهاي اضافي حاصل از تلقيح خارج از رحم اين زوجهاي شرعي، پس از احراز رسمي اعراض نامبردگان از جنينهاي متعلقه، به رحم زناني كه پس از ازدواج و انجام اقدامات پزشكي ناباروري هر يك به تنهايي و يا هر دو زوجين به اثبات رسيده باشد، اقدام نمايند.»
يك سئوال است و اينكه آيا ميشود از نطفه اعراض كرد؟ و اعراض در اينجا چگونه امكان پذير است؟ اگر اعراض امكان پذير باشد، پس سقط جنين هم جايز است. درصورتي كه بعضي از فقها حتي عزل را هم جايز نميدانند، در صورتي كه عزل نطفه نيست و اين جا بحث نطفه است و حق ابوت قابل اعراض نيست. پدري يك حق است و قابل سلب شدن و انتقال نيست و اين در حقوق مدني ما عنوان شده است. اين كه اعراض از نطفه در يك محكمة رسمي احراز شود، و با توجه به اينكه قرار است اين انتقال مخفي صورت بگيرد، به اين شكل آشكار و علني خواهد شد. سئوال ديگر اينكه: نطفه آماده شده و قرار است به رحم ثالثي منتقل شود، آيا حق ابوت به صاحبان جديد منتقل ميشود؟ و مطلب ديگر در اين طرح در مورد انتقال جنين به فرد ثالث طوري باشد كه امكان ازدواج غير ممكن نباشد. چون ممكن است انتقال به محارم باشد، چه سببي چه نسبي، روي اين قضيه فكري نشده است. يا انتقال نطفه به خواهر زن كه امكان ازدواج همزمان دو خواهر ( با يك مرد) غير ممكن است. پس بايد چارچوبها مشخص شود. انتقال بين مسلمان و غير مسلمان مشخص شود. در شرع ازدواج زن مسلمان با مرد غير مسلمان ممنوع است. و ازدواج مرد مسلمان با زن غير مسلمان به طور دائمي ممنوع است. در اين طرح اگر بحث فرزند خوانده باشد،دين ما فرزند خوانده را به عنوان فرزند قبول نكرده است و در اين زمينه قرآن صراحتاً مطلب را عنوان كرده است و فرزند خوانده ارث نميبرد و صاحب محرميتهاي خانوادگي نميشود. در طرح آمده كه زوجين به دادگاه بروند و با رأي دادگاه اين كار انجام شود. اين افشاي مسئله است و بهتر است شوراهاي پزشكي خاص اين وظيفه را به عهده بگيرند و بحث دادگاه مطرح نشود. در مورد ازدواج و نسبيت اين فرزندان بايد مشخص شود تا در آينده دچار مشكل نشوند.
بـــا توجه به اشكالات كليدي كه وجود دارد بايد راهحلهايي پيدا كرد و بــا توجه به بحث اصالت خانواده كه در قانون اساسي مطرح است بــايد بــــا طرح قوانين مناسب امكان بروز تزلزل خانوادهها گرفته شود.
آقاي دكتر حسن توفيقي زواره: در اين طرح به جاي استفاده از كملة اعراض، كلمة رضايت را به كار ببرند.
آقاي دكتر غلامحسين الهام: با به كار بردن كلمة رضايت باز هم مسئله سلب ابوت به جاي خود باقي است. آيا پدر بودن و يا مادر بودن از اهداء كننده سلب ميشود يا نه؟ در واقع اهداء كننده پدر فرزند است، ولي ديگر حق دخالت در امور اين فرزند را ندارد.
خانم دكتر اشرف آل ياسين: فقها و علماء ميتوانند در اين قضيه اجتهاد كنند. يك زوجي به من مراجعه كردند و اين خانم با درمان 6 قلو باردار شد. چون ما اطلاع داشتيم اين 6 جنين همگي نميتوانند زنده بمانند، ولي ممكن است با سقط چند تا از آنها، يكي دو تا زنده به دنيا بيايند. اين زوج از آيات عظام در قم استفتاء آوردند كه ما اجازه داريم براي زنده ماندن يكي يا دو تا از آنها بقيه را سقط كنيم و با اين مجوز شرعي امكان ريداكشن را به ما دادند و اكنون آنها داراي يك فرزند سالم هستند.
آقاي دكتر عليرضا مرندي: با توجه به اينكه مطالب طرح شده در اين جلسه قرار است مكتوب شود و به شوراي نگهبان فرستاده شود بهتر است، ما نگاهي به بخش علمي بياندازيم. در مورد انتقال نطفه به رحم محارم، اين يك مسئله فقهي است و بايد فقها پاسخ بدهند. اما آنچه به نظر من ميرسد اينكه وقتي ما نطفة مردي را به رحم زن ديگري كه داراي شوهر است و شوهرش نطفه ندارد، منتقل ميكنيم، آيا اين مرد صاحب نطفه ميتواند با آن زن شوهر دار ازدواج كند؟ قطعاً جواب منفي است. پس انتقال نطفه به محارم با توجه به اينكه امكان ازدواج وجود ندارد، ميتواند بدون اشكال باشد.
آقاي دكتر ايرج فاضل: در بحث انتقال به محارم مهمترين مسئله ژنتيك است.
آقاي دكتر عليرضا مرندي: